مروری بر کتاب «رگتایم»، اثر ای. ال. دکتروف – به‌مناسبت ۲۱ ژوئیه، سالروز درگذشت این نویسندهٔ شهیر

مهرخ غفاری مهر – ونکوور

ای. ال. دکتروف (Edgar Lawrence Doctorow)، یکی از معروف‌ترین نویسندگان معاصر و رگتایم یکی از بهترین کتاب‌های او است. این کتاب در سال ۱۹۷۵ به زبان انگلیسی نوشته و منتشر شد، و در ایران اولین بار در سال ۱۳۶۱با ترجمهٔ نجف دریابندری به‌چاپ رسید. دکترو یا دکتروف، اگرچه به‌قول خودش قهرمان داستانش را از نمایشنامه‌ای از هنریش فون کلیست (Heinrich Von Kleist)، شاعر و نویسندهٔ قرن هجدهم، الهام گرفته، اما به زیبایی هر چه تمام‌تر داستانی نو خلق کرده است که هنوز هم در قرن بیست و یکم، یکی از جذاب‌ترین، مهیج‌ترین و زیباترین آثار ادبی به‌شمار می‌رود. 

نویسنده نام داستانش را رگتایم گذاشته است و با استفاده از فرم موسیقی رِگه (Ragged) به‌معنی بریده‌بریده و ژنده، چارچوبی نو و هیجان‌انگیز برای کتاب برگزیده است. رگتایم موسیقی با وزنی خاص است. این موسیقی الهام‌گرفته از ترانه‌های سیاه‌پوستان آمریکایی در اوایل قرن بیستم بود که ضرب‌آهنگی خاص داشته و با ریتمی نو، موسیقی نویی را نیز در فرهنگ آمریکا رقم زد و بعدها تبدیل به موسیقی جاز شد. با استفاده از این ریتم، دکتروف نیز داستانی خلق کرد که با بیانی تکه‌تکه و منقطع، جغرافیا، فرهنگ و به‌طور کلی جامعهٔ آمریکا را در اوایل قرن بیستم به خواننده معرفی می‌کند. این‌همه را نویسنده در چارچوب داستان یا بهتر بگوییم داستان‌هایی جالب و خواندنی انجام می‌دهد. 

داستان در چهار بخش و چهل فصل نقل می‌شود، اما هر بخش تعداد فصل‌های متفاوتی دارد و هیچ توازن یا تعادلی در این بخش‌ها نیست. بخش اول ۱۳ فصل، بخش دوم ۱۵ فصل، بخش سوم ۱۱ فصل و بخش چهارم ۱ فصل دارد. اینکه نویسنده کتاب را به چهار بخش و چهل فصل تقسیم کرده، می‌تواند بیانگر نگاه نویسنده به موسیقی اما به‌نوعی مدرن مثلاً یک سمفونی چهاربخشی اما با فصل‌های نامتوازن باشد. به‌عبارت دیگر، در فرم داستان نیز از تکه‌تکه‌بودن موسیقی رگتایم استفاده کرده است. درست به‌همین دلیل، خواننده هیچ‌گاه از طولانی‌شدن یک فصل یا بخش خسته نمی‌شود و شاید حتی متوجه این ریتم لنگ نیز نمی‌شود. واژه‌ها، عبارت‌ها، جمله‌ها، پاراگرف‌ها، فصل‌ها و بخش‌ها، همه تکه‌تکه‌های این موسیقی هستند. هنگام خواندن این اثر، گویی به صدای گوش‌نواز ارکستری گوش می‌دهیم که اسکات جاپلین (Scott Joplin)، آهنگ‌ساز معروف سبک رگتایم، آن را ساخته است. شخصیت‌های داستان، دو دسته‌‌اند: شخصیت‌هایی که نام دارند و واقعاً در تاریخ آمریکا وجود داشته و زندگی کرده‌اند؛ و شخصیت‌هایی که نام ندارند، اما هر آمریکایی می‌تواند خود را در وجود آن‌ها بشناسد و هر خواننده‌ای نیز. شخصیت‌های واقعی، نسبت به زمان داستان شخصیت‌های موجود در آینده‌اند. داستان از سال ۱۹۰۲ شروع می‌شود، ولی شخصیت‌های تاریخی که در رمان نامشان به تکرار آورده شده است، بیشتر در سال‌های بعدی، تاریخ‌ساز بوده‌اند مثل: اما گلدمن، فروید، یونگ، هنری فورد و جی پی مورگان و… . اما شخصیت‌های خیالی داستان، نامی ندارند گویی هر کدام تکه‌ای از سرزمین آمریکا هستند. مثلاً بخشی از داستان مربوط به خانواده‌ای در نیوراشل نیویورک است که آدم‌های این خانواده به‌صورت: پدر، مادر، برادر کوچکهٔ مادر، پسر و پدربزرگ معرفی می‌شوند، اما خواننده، رئیس جمهور روزولت را با نام واقعی‌اش در داستان می‌بیند. عشق عمیق برادر کوچکهٔ مادر، به ایولین نسبیت همراه با طنزی گزنده مطرح می‌شود و بی‌نامی در برابر صاحب‌نامی، بازیچهٔ تقدیری می‌شود که جامعه برایش تعیین می‌کند. زندگی خانوادهٔ پدر در محلهٔ اعیان‌نشین می‌گذرد. خانوادهٔ تاته (او و دخترش) در‌به‌درند ‌و سیاه‌پوستی به‌نام کولهاوس واکر پسر، که نوازندهٔ پیانو و مخصوصاً آهنگ‌های رگتایم است، داستان دیگری را در این رمان خلق می‌کند. او به‌دلیل رابطهٔ خارج از ازدواجش با سارا و به‌دلیل سیاه‌پوست‌بودنش، همهٔ ماجراهای رمان را به اوج می‌رساند. ماجرای زندگی او از مسئله‌ای شخصی به یکی از بزرگ‌ترین شورش‌های اجتماعی در آمریکا تبدیل می‌شود. و در این میان، انبوهی سرمایه‌دار با نام‌های تاریخی واقعی، شعبده‌بازی به‌نام هودینی، آنارشیست‌های واقعی و تاریخی و… در هر فرصتی و با ترتیب خاص موسیقی رگتایم وارد بازی می‌شوند. 

داستان در دورانی اتفاق می‌افتد که آمریکای اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ در معرض بزرگ‌ترین تغییرات است. جغرافیای نیویورک و آمریکا به‌همان صورتی که موسیقی رگتایم را از خود بیرون داده، تکه‌تکه و بریده‌بریده است. راوی از اهمیت خط می‌گوید: خط ! خط! گویا پیامبرانی که مجله‌های پرتیراژ را می‌نوشتند، گمان می‌کردند که آینده در انتهای خط‌آهن است. حکایت راه‌آهن‌های بین‌شهری، شهری، خط ترامواها، خط قطارهای برقی، خط قطارهای هوایی‌ها و… حتی در زیر رودخانه‌ها. نویسنده نیویورک و محله‌های مختلف آن را پیش چشم خواننده به نمایش می‌گذارد. کشتی‌هایی را نشان می‌دهد که مرتب مهاجران را از ایتالیا و اروپای شرقی به آمریکا می‌آوردند. این مهاجران از آنجا به جزیرهٔ آلیس می‌رفتند جایی که نمره می‌خوردند، شسته می‌شدند و بعد به‌دنبال کار راه می‌افتادند و در فقر زندگی می‌کردند. مردم مهاجر از بیماری و گرسنگی می‌مردند و گاری‌ها جسد آوارگان را جمع می‌کردند؛ مردها و زن‌ها. هر کس به هر کاری که می‌توانست مشغول می‌شد و… صدای مشق پیانو با سنگ‌تراشی و… مخلوط می‌شد. (ص ۲۲). جغرافیای آمریکا با کشتی‌ها، قطارها، کارخانه‌هایی که کم‌کم برپا می‌شوند و محله‌ها و شهرهایش سرنوشت مردمی را رقم می‌زند که در جریان ازمیان‌رفتن اشراف اروپایی به آمریکا آمده‌اند تا دنیایی نو بسازند. پدر با گروهی مجهز و با کشتی مجهز به قطب می‌رود و می‌خواهد افتخار گذاشتن اولین قدم را از آن خود کند. فتح دنیاهای ناشناخته آرزوی آنان است. گویی مقدمات آتش جنگ جهانی اول فراهم می‌شود. سفر در تمام طول داستان در جریان است. مهاجران مسافرند، تاته و دخترش دائماً با قطار و اتوبوس و پیاده در سفرند و خانواده‌ٔ پدر، البته بدون او و در واقع برای فراری‌دادن پسر سارا به کنار دریا می‌روند. نویسنده این جغرافیای کنار دریا را به‌زیبایی تصویر می‌کند، ارابه‌ها، هتل‌ها، عمارت کلاه‌فرنگی کنار آب که در کنار آن ارکستر بادی سیاه‌پوستانی، رگتایم می‌نوازند. تمامی این جزئیات همراه با طنزی دلنشین و تصویرسازی بسیار زیبا بیان می‌شود: «در تمام (این) مدت نسیم دریا دامن پردهٔ پنجره‌ها را بالا می‌زد و بوی لب‌شور خود را به سقف بلند گچ‌بری می‌فرستاد.» ص ۲۱۸. 

رگتایم، بازتاب تمامی جامعهٔ آمریکا است با فرهنگ تکه‌تکه‌اش. آمال و آرزوهای ثروتمندان و فقرا در کنار هم. تبعیض نژادی نسبت به سیاه‌پوستان در کنار راه‌‌حل‌های آنارشیسم. حتی خانواده نیز ازهم‌گسیخته‌ است. مرز بین ساده‌خیالی و واقعیت‌گرایی معلوم نیست. نویسنده بزرگ‌ترین مسائل قرن را در قالب طنزی تلخ باز می‌گوید. اگر به قطب می‌روند، مسئلهٔ اصلی‌شان کشف قطب نیست، بلکه این است که چه کسی اولین قدم را می‌گذارد. آنارشیست‌ها علیه سرمایه‌داران فعالیت می‌کنند، اما راه و روش‌ آن‌ها متناقض و عجیب است. برادر کوچکه که از عشق ایولین نسبیت ناامید شده، دفتر مجلهٔ «مادر ما زمین» متعلق به اما گلدمن را پیدا می‌کند. با گلدمن به کنگره‌ای می‌رود که برای حمایت از انقلاب مکزیک بر ضد دیاز بود. گلدمن از زاپاتا گفت. اما، گلدمن با مردی زندگی می‌کرد که زندانی بوده و قیراندود شده ولی لیبرال‌ها او را نجات داده بودند. شخصی به نام ساشا به‌همین دلیل با ریتمن مخالف بود، ولی گلدمن به برادرکوچکه می‌گوید که او باید قبول کند که هر دو آن‌ها باید آزاد باشند. برادر کوچکه خسته و متعجب هنگام برگشت از خانهٔ گلدمن به صدای تلق‌تلق قطار گوش می‌دهد که مثل نوای دست چپ نوازندهٔ رگتایم است. حس می‌کند که می‌خواهد خودش را بکشد. «رگتایم خودکشی» (ص ۱۵۵). در تصویری دیگر نویسنده پدر و پسر را نشان می‌دهد که به تماشای بیس‌بال رفته‌اند. خبرنگارها پرسیدند کجا می‌روند و آن‌ها گفتند تماشای بیس‌بال . همین. پدر پشیمان بود چون همه فحش می‌دادند. (ص ۲۰۲). بعد هم دعوا شد. دعوایی که هم بین تیم‌ها اتفاق افتاد و هم تماشاچیان. پدر اسم‌های بازیکن‌ها را چک کرد. متوجه شد که همه مهاجرند. او یاد بیس‌بال دانشگاهش، هاروارد، افتاد و اینکه چقدر آن روزها همه چیز مؤدبانه‌تر بود. درست وقتی که فکر می‌کرد جمهوری آمریکا رو به کمال است، این تفاوت‌ها را هم حس می‌کرد. «خود این بازی محلی برای مقایسهٔ آمریکای دیروز و امروز بود و نشانی از زندگی خود پدر» (ص ۲۰۴). در مسیر داستان، پدر نقش سنگینی در کنترل آنچه تبدیل به قیام سیاه‌پوستان شده بود، بازی می‌کند. اما در همین راستا، نویسنده پیشرفت‌های روان‌شناسی، اندوختن ثروت به‌وسیلهٔ سرمایه‌داران، جنگ، صنعت و… را با طنزی زیبا به چالش می‌کشد و سرانجام مادر را با تاته زوج می‌کند و فرزندان آن‌ها را در کالیفرنیا توصیف می‌کند و می‌گوید تاته:‌ «دخترش را با موی سیاه در حیاط دید. ناپسری‌اش را با موی بور و پسرک قهوه‌ای را با موی پسر سیاه‌پوست» (ص ۲۸۰). همین خانواده نشانی از آمریکای بعد از جنگ می‌شود و بچه‌ها نمادی از نژادهای مختلف که حالا در کنار هم آرام گرفته‌اند. هر کس در جایی که قرار گرفته نقش خود را بازی می‌کند، اما برای راوی «در این زمان دیگر با نفس‌های سنگین ماشین، دوران «رگتایم» تمام شده بود. انگار که تاریخ چیزی جز آهنگی روی یک پیانوی کوکی نبود.» (ص ۲۸۰). رگتایم پژواک دگرگونی آمریکای قرن بیستم است که به جهانی سرایت کرد و دنیای امروز نیز همچنان در تب‌و‌تاب آن می‌سوزد. 

ترجمهٔ فارسی کتاب رگتایم با ترجمهٔ زنده‌یاد نجف دریابندری در کتابخانه‌های وست ونکوور و شهر نورث ونکوور موجود است و می‌توانید آن را به رایگان امانت بگیرید. 

سوم ژوئن ۲۰۲۰

بازنویسی: سوم ژوئیهٔ ۲۰۲۱


منابع:

پی دی اف کتاب رگتایم ترجمه نجف دریابندری، چاپ سوم، ۱۳۸۵، انتشارات خوارزمی

https://www.encyclopedia.com/people/history/historians-miscellaneous-biographies/el-doctorow

ارسال دیدگاه